آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Fountain

    ˈfaʊntn ˈfaʊntɪn

    گذشته‌ی ساده:

    fountained

    شکل سوم:

    fountained

    سوم‌شخص مفرد:

    fountains

    وجه وصفی حال:

    fountaining

    شکل جمع:

    fountains

    معنی fountain | جمله با fountain

    noun countable B1

    فواره، آب‌نما

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    A small pool with a beautiful fountain in the middle (of it).

    حوض کوچکی با فواره‌ای زیبا در وسط آن.

    The fountain in the park is surrounded by colorful flowers.

    آب‌نمای پارک با گل‌های رنگارنگ احاطه شده است.

    noun countable

    منبع، منشأ، مخزن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Ghazvini was a fountain of knowledge.

    قزوینی مخزن علم بود.

    The fountain of knowledge at the library provided answers to all my questions.

    منبع دانش در کتابخانه به تمامی سؤالات من پاسخ داد.

    noun countable

    چشمه، سرچشمه

    fountains of paradise flowing with milk and honey

    چشمه‌های بهشت که از آن شیر و عسل جاری است

    The sound of the fountain was soothing.

    صدای چشمه آرامش‌بخش بود.

    noun countable

    مغازه، کیوسک (برای فروش نوشابه و بستنی)

    The fountain at the ice cream parlor was filled with all sorts of sweets.

    کیوسک بستنی‌فروشی پر از انواع شیرینی بود.

    The old-fashioned fountain produced delicious milkshakes.

    مغازه‌ی قدیمی، میلک‌شیک‌های خوشمزه تولید می‌کرد.

    verb - intransitive verb - transitive

    جاری شدن، جاری کردن، فواره زدن

    The fountain in the park will fountain continuously throughout the day.

    آب‌نمای پارک به‌طور مداوم در طول روز فواره خواهد زد.

    She carefully aimed the hose to fountain water onto the flowers.

    او بااحتیاط شلنگ را نشانه گرفت تا آب را روی گل‌ها جاری کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fountain

    1. noun source, often of liquid
      Synonyms:
      origin cause spring well font fount inception root inspiration reservoir stream jet play mine pump gush spout spray provenance provenience mainspring lode bubbler geyser wellspring wellhead

    سوال‌های رایج fountain

    گذشته‌ی ساده fountain چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده fountain در زبان انگلیسی fountained است.

    شکل سوم fountain چی میشه؟

    شکل سوم fountain در زبان انگلیسی fountained است.

    شکل جمع fountain چی میشه؟

    شکل جمع fountain در زبان انگلیسی fountains است.

    وجه وصفی حال fountain چی میشه؟

    وجه وصفی حال fountain در زبان انگلیسی fountaining است.

    سوم‌شخص مفرد fountain چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد fountain در زبان انگلیسی fountains است.

    ارجاع به لغت fountain

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fountain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fountain

    لغات نزدیک fountain

    • - foundry proof
    • - fount
    • - fountain
    • - fountain of youth
    • - fountain pen
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.