Mainspring

ˈmeɪnsprɪŋ ˈmeɪnsprɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun
    شاه فنر، انگیزه اصلی، سبب عمده، دلیل اصلی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mainspring

  1. noun Cause
    Synonyms: heart, root, power

ارجاع به لغت mainspring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mainspring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mainspring

لغات نزدیک mainspring

پیشنهاد بهبود معانی