فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Reservoir

ˈrezərvwɑːr ˈrezəvwɑː

شکل جمع:

reservoirs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

مخزن سد، دریاچه‌ی پشت سد

The construction of the reservoir was completed last year.

ساخت این مخزن سد سال گذشته به پایان رسید.

The city gets its water supply from a reservoir.

آب این شهر از دریاچه‌ی پشت سد تأمین می‌شود.

noun countable

گنجینه، اندوخته، مخزن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

His mind was a reservoir of learning.

مغز او گنجینه‌ای از دانش بود.

my reservoir of physical energy

ذخیره‌ی انرژی بدنی من

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the reservoir of a kerosene lamp

مخزن چراغ نفتی

noun countable

پزشکی منبع (بیماری) (نوعی میزبان بیماری‌زا از عفونت که به‌صورت بلندمدت وجود دارد)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

Scientists have been studying the bird population as a potential reservoir for the virus.

دانشمندان جمعیت پرندگان را به عنوان منبع احتمالی ویروس مورد مطالعه قرار داده‌اند.

The discovery of a new reservoir for the disease has raised concerns among public health officials.

کشف منبع جدیدی برای این بیماری نگرانی‌هایی را در میان مقامات بهداشت عمومی ایجاد کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reservoir

  1. noun accumulation, repository
    Synonyms:
    stock fund supply reserve source store pool repository container receptacle holder storage tank basin pond lake stockpile cistern spring nest egg backlog tarn
    Antonyms:
    zilch nothingness

ارجاع به لغت reservoir

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reservoir» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reservoir

لغات نزدیک reservoir

پیشنهاد بهبود معانی