Avalanche

ˈævlæntʃ ˈævəlɑːntʃ
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun countable
    آب و هوا بهمن، نزول ناگهانی و عظیم
    • - My desk is buried under an avalanche of letters.
    • - میز تحریر من زیر بهمنی از نامه مدفون شده است.
  • verb - intransitive
    بهمن آمدن، به شکل بهمن فرود آمدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد avalanche

  1. noun falling large mass; sudden rush of large quantity
    Synonyms: barrage, deluge, flood, inundation, landslide, landslip, snowslide, torrent

ارجاع به لغت avalanche

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «avalanche» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/avalanche

لغات نزدیک avalanche

پیشنهاد بهبود معانی