آخرین به‌روزرسانی:

Inundation

ˌɪnənˈdeɪʃn̩ ˌɪnʌnˈdeɪʃn̩

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal

سیل‌، آب‌گرفتگی، طغیان، سیلاب

the river's inundation

طغیان رودخانه

The city experienced an inundation during the heavy storm.

شهر هنگام طوفان سنگیم متحمل یک طغیان شد.

noun countable

انبوه، تعداد زیاد هر چیز (مانند افراد و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inundation

  1. noun deluge
    Synonyms:
    flood torrent tide

ارجاع به لغت inundation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inundation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inundation

لغات نزدیک inundation

پیشنهاد بهبود معانی