فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Inundation

ˌɪnənˈdeɪʃn̩ ˌɪnʌnˈdeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable formal
    سیل‌، آب‌گرفتگی، طغیان، سیلاب
    • - the river's inundation
    • - طغیان رودخانه
    • - The city experienced an inundation during the heavy storm.
    • - شهر هنگام طوفان سنگیم متحمل یک طغیان شد.
  • noun countable
    انبوه، تعداد زیاد هر چیز (مانند افراد و غیره)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد inundation

  1. noun deluge
    Synonyms: torrent, tide, flood

ارجاع به لغت inundation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inundation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inundation

لغات نزدیک inundation

پیشنهاد بهبود معانی