آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ دی ۱۴۰۲

    Tide

    taɪd taɪd

    شکل جمع:

    tides

    معنی tide | جمله با tide

    noun countable B2

    جزرومد، کشند (بالا آمدن و پایین آمدن آب دریا که هر روز دو بار اتفاق می‌افتد)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The tide can have a significant impact on coastal erosion.

    جزرومد می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر فرسایش سواحل داشته باشد.

    The tide brought in a variety of seashells for beachcombers.

    کشند انواع صدف‌ها را برای ساحل‌گردها به ارمغان آورد.

    noun singular

    ادبی جریان، روند، موج، حرکت، روند حوادث، سیر امور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The tide of public opinion is in his father.

    جریان افکار عمومی به سود اوست.

    The government is trying to stem the tide of discontent.

    حکومت در تلاش است تا موج نارضایتی را متوقف کند.

    suffix

    قدیمی ایام، دوران (tide-)

    Many families gather together during Eastertide.

    بسیاری از خانواده‌ها در ایام عید پاک دور هم جمع می‌شوند.

    Christmastide

    دوران کریسمس

    verb - intransitive verb - transitive

    بالا و پایین آمدن، بالا و پایین رفتن (جریان آب)، جزرومد داشتن، کشند کردن

    As the storm approached, the water began to tide high.

    با نزدیک شدن طوفان، آب شروع به بالا رفتن کرد.

    The river tides twice a day.

    رودخانه دو بار در روز جزرومد دارد.

    verb - intransitive

    قدیمی اتفاق افتادن، روی دادن

    Let's wait and see what will tide in the coming days.

    منتظر بمانیم و ببینیم در روزهای آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.

    I wonder what will tide after the storm passes.

    نمی‌دانم پس از طوفان چه روی خواهد داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tide

    1. noun flow, current
      Synonyms:
      movement stream course current trend tendency direction rush run drift wave eddy flux flood race torrent drag undertow undercurrent whirlpool sluice spate vortex ebb

    Phrasal verbs

    tide over

    (موقتاً) کمک کردن، سر‌و‌سامان دادن

    Idioms

    stem the tide (of something)

    جلو موج چیزی را گرفتن

    turn the tide

    وضع را کاملاً عوض کردن، جریان را معکوس کردن

    سوال‌های رایج tide

    شکل جمع tide چی میشه؟

    شکل جمع tide در زبان انگلیسی tides است.

    ارجاع به لغت tide

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tide» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tide

    لغات نزدیک tide

    • - tiddly
    • - tiddlywinks
    • - tide
    • - tide over
    • - tide rip
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.