آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ خرداد ۱۴۰۳

    Movement

    ˈmuːvmənt ˈmuːvmənt

    شکل جمع:

    movements

    معنی movement | جمله با movement

    noun countable uncountable B2

    حرکت

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    He stood still without making any movement.

    او بدون جنب‌خوردن بی‌حرکت ایستاد.

    the movement of planets

    حرکت سیارات

    noun countable C1

    جنبش، نهضت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    women's liberation movement

    جنبش آزادی زنان

    The Civil Rights Movement brought about significant changes in society.

    نهضت حقوق مدنی تغییرات قابل توجهی در جامعه ایجاد کرد.

    noun uncountable

    تغییر (عقیده یا شیوه‌ی زندگی یا کار)

    The sudden movement of public opinion took everyone by surprise.

    تغییر ناگهانی افکار عمومی همه را غافل‌گیر کرد.

    The movement away from traditional methods of teaching is gaining momentum.

    تغییر و دور شدن از روش‌های سنتی تدریس در حال شتاب گرفتن است.

    noun uncountable

    نوسان، تغییر (قیمت و مقدار و حرارت و غیره)

    The movement in the stock market caused many investors to panic.

    نوسان بازار بورس باعث وحشت بسیاری از سرمایه‌گذاران شد.

    The sudden movement in the price of gold took everyone by surprise.

    تغییر ناگهانی قیمت طلا همه را شگفت‌زده کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    There's been a lot of movement in oil shares.

    نوسان زیادی در سهام نفت رخ داده است.

    noun countable

    موسیقی موومان (بخش کاملی از یک اثر بزرگ‌تر موسیقی که خود آغاز و انجامی دارد)

    a symphony in four movements

    سمفونی دارای چهارمومان

    The final movement of the sonata left the audience in awe.

    موومان پایانی سونات تماشاگران را در حیرت فرو برد.

    noun countable

    جزء متحرک (ساعت و دستگاه)

    I had to replace the movements in my grandfather clock.

    مجبور شدم اجزای متحرک ساعت پدربزرگم عوض کنم.

    The clockmaker spent hours adjusting the movements of the watch.

    ساعت‌ساز چندین ساعت‌ را صرف تنظیم اجزای متحرک ساعت کرد.

    noun

    پزشکی تخلیه، عمل دفع

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    Regular movements are essential for maintaining bowel health.

    تخلیه‌ی منظم برای حفظ سلامت روده ضروری است.

    The nurse monitored the patient's movement.

    پرستار عمل دفع بیمار را زیر نظر داشت.

    noun

    (نظامی) جابه‌جایی، نقل‌وانتقال

    Troop movements can be observed from space.

    از فضا می‌توان جابه‌جایی‌های نیروها را مشاهده کرد.

    The enemy detected our movement.

    دشمن متوجه نقل‌وانتقال ما شد.

    noun

    فعالیت، تحرک (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)

    The police are keeping a close watch on the criminal's movements.

    پلیس فعالیت‌های آن جنایت‌کار را دقیق تحت‌نظر دارد.

    Your movement are under monitoring.

    تحرکات شما تحت نظارت است.

    noun

    گرایش، تمایل، میل

    the movement away from government control of commerce

    گرایش مخالف با کنترل بازرگانی از طرف دولت

    Businesses that embrace a movement toward fairer pricing will attract more customers.

    کسب‌وکارهایی که میل به سمت قیمت‌گذاری منصفانه‌تر را پذیرفته‌اند، مشتریان بیشتری را جذب خواهند کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد movement

    1. noun motion, activity
      Synonyms:
      action move activity change progress operation advance development shift exercise passage stir mobility displacement transferal alteration locomotion transit agitation flight journey flux progression regression dynamism undertaking deed gesture velocity shifting stirring wandering roaming migration evolving changing translating transplanting journeying steps maneuver flow motility movableness voyaging act
      Antonyms:
      inactivity cessation halt pause stoppage inaction
    1. noun drive, campaign
      Synonyms:
      group organization grouping party faction campaign march demonstration patrol front current flow drift tendency trend shift transfer displacement withdrawal swing transition evolution change sweep flight unrest mobilization crusade
      Antonyms:
      indifference

    لغات هم‌خانواده movement

    • noun
      move, movement, removal, remover, mover
    • adjective
      movable, unmoved, moving
    • verb - intransitive
      move
    • verb - transitive
      remove
    • adverb
      movingly

    سوال‌های رایج movement

    شکل جمع movement چی میشه؟

    شکل جمع movement در زبان انگلیسی movements است.

    ارجاع به لغت movement

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «movement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/movement

    لغات نزدیک movement

    • - moveless
    • - Movember
    • - movement
    • - mover
    • - mover and shaker
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.