شکل جمع:
regressionsپسرفت، برگشت، بازگشت به عقب، سیر قهقرایی
Instead of progressing, the project suffered a serious regression.
پروژه بهجای پیشرفت، دچار پسرفت جدی شد.
His sudden aggression was seen as a regression to his childhood behavior.
پرخاشگری ناگهانی او بهعنوان بازگشت به رفتارهای دوران کودکیاش تلقی شد.
پزشکی کاهش، فروکش، پسرفت (بیماری و علائم آن)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Doctors were surprised by the sudden regression of the disease.
پزشکان از کاهش ناگهانی بیماری شگفتزده شدند.
This treatment has a higher rate of symptom regression than previous methods.
این درمان نرخ بیشتری از فروکش کردن علائم نسبت به روشهای قبلی دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «regression» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regression