Reversion

rɪˈvɜːrʒn rɪˈvɜːʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
ترجمه مجدد، برگشتگی به عقب، عود، رجوع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reversion

  1. noun Reversal
    Synonyms: reversing, inversion, rotation, reverse, atavism, reaction, reversal, turnabout, turnaround, throwback
  2. noun Return to a former state
    Synonyms: regression, relapse, reverting, retrogression, retrogradation, backsliding, throwback, lapse, regress, atavism, lapsing, relapsing, retroversion

ارجاع به لغت reversion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reversion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reversion

لغات نزدیک reversion

پیشنهاد بهبود معانی