با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Retroversion

    ˌretroʊˈvɜrːʃən ˌretrəʊˈvɜːʃən
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    پس‌چرخی، پس‌گردی، گردش به عقب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun
    (بهویژه زهدان) برگشتگی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد retroversion

    1. noun A turning or tilting backward of an organ or body part
      Synonyms: retroflection, retroflexion
    2. noun Returning to a former state
      Synonyms: regression, regress, reversion, retrogression

    ارجاع به لغت retroversion

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «retroversion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retroversion

    لغات نزدیک retroversion

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار