فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Retroflexion

توضیحات:

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: retroflection

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

برگشتگی، بازگردیدگی، خمیدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The retroflexion can be difficult for non-native speakers to master.

تسلط بر برگشتگی می‌تواند برای گویشوران غیربومی دشوار باشد.

The gymnast's retroflection of her arms added grace to her performance.

خمیدگی دست‌های این ژیمناست بر زیبایی اجرای او افزود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retroflexion

  1. noun the act of bending backward
    Synonyms:
    retroversion retroflection
  1. noun an articulatory gesture made by turning the tip of the tongue back against the roof of the mouth
    Synonyms:
    retroflection

ارجاع به لغت retroflexion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retroflexion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retroflexion

لغات نزدیک retroflexion

پیشنهاد بهبود معانی