نمایشی از کارهایی که یک هنرمند در یک دورهیِ زمانیِ مشخص انجام داده است، مرور آثار
a retrospective exhibit of an artist's work
نمایشگاه مرور آثار یک هنرمند
a Bob Hope retrospective
مرور آثار باب هوپ
مربوط به گذشته، تفکر در مورد گذشته، با نگاهی به گذشته، گذشتهنگر، مروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a retrospective album of solo Freddie Mercury tracks
آلبومی مروری از تکآهنگهای فرِدی مرکوری
Our survey was retrospective.
نظرسنجی ما مروری بود.
حقوق (مربوط به زمان پیش از تصویب قانون یا بند قانونی) عطفشونده به ماسبق، معطوف به گذشته
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
The new law will not be retrospective.
قانون جدید عطفشونده به ماسبق نخواهد شد.
retrospective laws
قوانین معطوف به گذشته (=پیش از زمان تصویب قانون)
پزشکی مربوط به مطالعه و بررسی و تحلیل سابقهی پزشکی افراد بهمنظور تشخیص دادن بیماری، پسرو، پسرونده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The role and limitations of retrospective investigations of factors possibly associated with the occurrence of a disease.
نقش و محدودیتهایِ بررسی پسروندهی عواملی که احتمالاً با بروز یک بیماری مرتبط هستند.
a retrospective electrodiagnostic evaluation of footdrop in 303 patients
ارزیابیِ الکترودیاگنوزیستیکِ پسرونده مربوط به افتادگیِ پا در ۳۰۳ بیمار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «retrospective» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retrospective