پسنگری، بازنگری گذشته، مرور گذشته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He lives so much in the present that retrospection simply isn’t part of his personality.
او آنقدر در لحظه زندگی میکند که پسنگری اصلاً بخشی از شخصیتش نیست.
During therapy, she engaged in deep retrospection about her childhood.
درطول جلسات درمان، او وارد بازنگری عمیقی دربارهی دوران کودکیاش شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «retrospection» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retrospection