فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Retroactive

ˌretroʊˈæktɪv ˌretrəʊˈæktɪv

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

معطوف به گذشته، پس‌کنشی

adjective

عطف به ماسبق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a retroactive law

قانون عطف به ماسبق‌شونده (قانون گذشته‌گیر)

a retroactive pay raise

اضافه‌حقوق که شامل گذشته نیز می‌شود (اضافه حقوق گذشته‌گیر)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retroactive

  1. adjective affecting things past
    Synonyms:
    retro ex post facto
  1. adjective descriptive of any event or stimulus or process that has an effect on the effects of events or stimuli or process that occurred previously
    Antonyms:
    proactive

ارجاع به لغت retroactive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retroactive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retroactive

لغات نزدیک retroactive

پیشنهاد بهبود معانی