با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Retroactive

ˌretroʊˈæktɪv ˌretrəʊˈæktɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
معطوف به گذشته، پس‌کنشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
عطف به ماسبق
- a retroactive law
- قانون عطف به ماسبق‌شونده (قانون گذشته‌گیر)
- a retroactive pay raise
- اضافه‌حقوق که شامل گذشته نیز می‌شود (اضافه حقوق گذشته‌گیر)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retroactive

  1. adjective Affecting things past
    Synonyms: ex post facto, retro
  2. adjective Descriptive of any event or stimulus or process that has an effect on the effects of events or stimuli or process that occurred previously
    Antonyms: proactive

ارجاع به لغت retroactive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retroactive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retroactive

لغات نزدیک retroactive

پیشنهاد بهبود معانی