معنی retrocede به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی‌ها

verb - intransitive verb - transitive

دوباره واگذار کردن، (درمورد مرض) عمقی شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

verb - transitive

پزشکی از سطح خارج به داخل نفوذکردن

لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retrocede

verb To move back or away from a point, limit, or mark

Synonyms: ebb, recede, retract, retreat, retrograde, retrogress
verb To move in a reverse direction

Synonyms: back, backpedal, backtrack, fall back, retreat, retrograde, retrogress

ارجاع به لغت retrocede

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «retrocede» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retrocede

لغات نزدیک retrocede

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند