معنی retro به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈretroʊ ˈretrəʊ

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more retro
صفت عالی:
most retro

معنی‌ها

noun plural abbreviation

رجوع شود به: retrorocket

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

adjective

(وابسته به یا همانند مد یا سبک قدیمی که دوباره باب شده باشد) باز رواج، باز رواجی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retro

adjective from yesteryear

Synonyms:

dated evocative in period style nostalgic old-fashioned old world out-of-date passe period

Antonyms:

modern

ارجاع به لغت retro

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «retro» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retro

لغات نزدیک retro

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return