فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Nostalgic

nɑːˈstældʒɪk nɒˈstældʒɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective C2
    نوستالژیک، خاطره‌انگیز، غریب، دلتنگ (وطن یا خانواده و غیره)، در فراق
    • - Many people were nostalgic for the good old days.
    • - بسیاری از مردم برای روزهای خوب قدیم دلتنگ بودند.
    • - I feel quite nostalgic when I see a tape cassette.
    • - احساس خاطره‌انگیز همراه با دلتنگی می‌کنم وقتی نوار کاست می‌بینم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد nostalgic

  1. adjective longingly remembering
    Synonyms: cornball, down memory lane, drippy, homesick, like yesterday, lonesome, longing, mushy, regretful, sappy, sentimental, sloppy, syrupy, wistful, yearning

ارجاع به لغت nostalgic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nostalgic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nostalgic

لغات نزدیک nostalgic

پیشنهاد بهبود معانی