فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lonesome

ˈloʊnsəm ˈləʊnsm ˈləʊnsm

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

تنها و بی‌کس، دلتنگ و افسرده، ملول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

When you are not here,I become lonesome.

هروقت اینجا نیستی، دلم تنگ می‌شود.

I was so lonesome for my mother that I cried in my sleep.

آن‌قدر دلتنگ مادرم شده بودم که در خواب گریه می‌کردم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a lonesome mountain village

دهکده‌ی کوهستانی و دور‌افتاده

Without my children, the house seems lonesome, silent, and almost dead.

بدون بچه‌ها، خانه خلوت و بی‌سر و صدا و تقریباً مرده به‌نظر می‌رسد.

He was working by his lonesome in the fields.

تک و تنها در کشتزارها کار می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lonesome

  1. adjective forlorn, friendless
    Synonyms:
    alone lonely isolated solitary deserted desolate friendless companionless gloomy dreary cheerless homesick lone
    Antonyms:
    loved befriended unlonesome

ارجاع به لغت lonesome

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lonesome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lonesome

لغات نزدیک lonesome

پیشنهاد بهبود معانی