تنها، تک، دلتنگ، مجرد، بیوه، یکه، مجزا و منفرد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a lone horseman
یکهسوار، تکاور
a lone traveler
مسافر تنها
A lone messenger made his way to the camp.
پیامرسان تک و تنها خود را به اردوگاه رساند.
A big city is full of lone women.
یک شهر بزرگ، پر از زنهای بیشوهر است.
a lone cabin in the middle of a forest
کلبهی متروکهای در وسط یک جنگل
that town's lone industry
یگانه صنعت آن شهر
The lone survivor of the fire.
تنها کسی که از آتشسوزی جان بهدر برده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lone