صفت تفضیلی:
more aloneصفت عالی:
most aloneتنها، یکتا، فقط، صرفاً، محض ...
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He lives alone.
او تنها زندگی میکند.
The hut stood alone in the forest.
کلبهای که تک و تنها در جنگل قرار داشت.
The box alone weighs ten kilograms.
جعبه بهتنهایی ده کیلو وزن دارد.
He alone is responsible.
فقط او مسئول است.
He acted alone.
او بهتنهایی عمل کرد.
Let the child alone; he is not bothering you!
بچه را ول کن؛ او که با تو کاری ندارد!
He doesn't even have a penny, let alone a house!
آهی در بساط ندارد، چه رسد به خانه و زندگی!
به حال خود گذاشتن، به حال خود رها کردن
بهتنهایی عمل کردن، تنها انجام دادن یا معتقد بودن
(let someone/something alone) به حال خود گذاشتن، اذیت نکردن، مزاحم نشدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «alone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alone