امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hermit

ˈhɜrːmɪt ˈhɜːmɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hermits

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
معتکف، زاهد، تارک‌دنیا، گوشه‌نشین، خلوت‌نشین، منزوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The old hermit who lived in a cave and prayed day and night.
- معتکف پیری که در غار زندگی می‌کرد و شب و روز عبادت می‌نمود.
- The hermit lived alone in the mountains for decades.
- زاهد ده‌ها سال به‌تنهایی در کوه‌ها زندگی کرد.
noun countable
درویش
- With his long beard and tattered robes, the hermit looked wise and ancient.
- درویش با ریش بلند و ردای پاره‌شده‌اش عاقل و پیر به نظر می‌رسید.
- As a hermit, he found solace in the simplicity of nature.
- او به‌عنوان یک درویش، آرامش را در سادگی طبیعت یافت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hermit

  1. noun person who chose to live alone
    Synonyms:
    outside of human society anchoret anchorite ascetic eremite misanthrope pillarist recluse skeptic solitaire solitarian solitary stylite

ارجاع به لغت hermit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hermit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hermit

لغات نزدیک hermit

پیشنهاد بهبود معانی