شکل جمع:
hermitsمعتکف، زاهد، تارکدنیا، گوشهنشین، خلوتنشین، منزوی
The old hermit who lived in a cave and prayed day and night.
معتکف پیری که در غار زندگی میکرد و شب و روز عبادت مینمود.
The hermit lived alone in the mountains for decades.
زاهد دهها سال بهتنهایی در کوهها زندگی کرد.
درویش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
With his long beard and tattered robes, the hermit looked wise and ancient.
درویش با ریش بلند و ردای پارهشدهاش عاقل و پیر به نظر میرسید.
As a hermit, he found solace in the simplicity of nature.
او بهعنوان یک درویش، آرامش را در سادگی طبیعت یافت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hermit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hermit