امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Solo

ˈsoʊloʊ ˈsəʊləʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    soloed
  • شکل سوم:

    soloed
  • سوم‌شخص مفرد:

    soloes
  • وجه وصفی حال:

    soloing
  • شکل جمع:

    solos

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع soli به‌ جای solos استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adjective adverb countable B2
تک، تکنوازی، تک‌خوانی، به‌طور انفرادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- to sing a solo
- تکخوانی کردن
- a piano solo
- تکنوازی پیانو
- to dance solo
- تکی رقصیدن
- John flew his first solo yesterday.
- دیروز جان اولین پرواز یک‌ نفری خود را انجام داد.
- a solo flight
- پرواز تک، تک پروازی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد solo

  1. adjective alone
    Synonyms:
    by oneself companionless friendless individual in solitary me and my shadow me myself and I on one’s own single solitary stag unaccompanied unaided unassisted unescorted unmarried

ارجاع به لغت solo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «solo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/solo

لغات نزدیک solo

پیشنهاد بهبود معانی