آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ آذر ۱۴۰۳

    Abandoned

    əˈbændənd əˈbændənd

    سوم‌شخص مفرد:

    abandons

    وجه وصفی حال:

    abandoning

    معنی abandoned | جمله با abandoned

    adjective B2

    متروکه، ترک‌شده، رها‌شده، ول‌شده

    an abandoned farmhouse

    خانه روستایی متروکه

    an abandoned child

    کودکی که والدینش او را رها کرده‌اند، بچه سر راهی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The abandoned factory was an eerie sight, with broken machinery and graffiti-covered walls.

    کارخانه‌ی متروکه با ماشین‌آلات شکسته و دیوارهای پوشیده از گرافیتی، منظره‌ای وهم‌انگیز بود.

    adjective

    بی‌پروا، بی‌بندوبار، عنان‌گسیخته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The abandoned children ran through the streets, laughing and playing without any supervision.

    بچه‌های بی‌پروا در خیابان‌ها می‌دویدند، می‌خندیدند و بدون هیچ نظارتی بازی می‌کردند.

    adjective

    فاسد، هرزه

    The abandoned criminal showed no remorse for his heinous actions.

    جنایتکار فاسد از اعمال شنیع خود ابراز پشیمانی نکرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد abandoned

    1. adjective left alone, deserted
      Synonyms:
      alone deserted left neglected forgotten rejected discarded dumped forsaken vacant empty unoccupied relinquished shunned jilted outcast given up dropped eliminated sidelined side-tracked passed up cast aside cast away left in the lurch left in the cold pigeon-holed vacated eighty-sixed dissipated godforsaken on the rocks
      Antonyms:
      supported defended cherished maintained adopted
    1. adjective free from moral restraint; uninhibited
      Synonyms:
      immoral wicked unrestrained uncontrolled shameless corrupt dissolute licentious depraved wild wanton sinful unprincipled profligate incontinent incorrigible
      Antonyms:
      moral pure innocent restrained virtuous chaste

    لغات هم‌خانواده abandoned

    noun
    abandonment
    adjective
    abandoned
    verb - transitive
    abandon

    سوال‌های رایج abandoned

    وجه وصفی حال abandoned چی میشه؟

    وجه وصفی حال abandoned در زبان انگلیسی abandoning است.

    سوم‌شخص مفرد abandoned چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد abandoned در زبان انگلیسی abandons است.

    ارجاع به لغت abandoned

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «abandoned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abandoned

    لغات نزدیک abandoned

    • - abandon a policy
    • - abandon an attempt
    • - abandoned
    • - abandonment
    • - abaptiston
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.