آخرین به‌روزرسانی:

Godforsaken

ˈɡɑːdfərseɪkn ˈɡɒdfəseɪkən

معنی‌ها

adjective

لعنتی، نابه‌کار، شریر، بدکردار

adjective

متروک، خرابه، منزوی، متروکه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective

پریشان‌حال

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد godforsaken

  1. adjective desolate
    Synonyms:
    lonely isolated deserted abandoned empty remote forgotten neglected dismal gloomy miserable forlorn distant secluded out-of-the-way backward wicked

ارجاع به لغت godforsaken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «godforsaken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/godforsaken

لغات نزدیک godforsaken

پیشنهاد بهبود معانی