صفت تفضیلی:
more homesickصفت عالی:
most homesickدلتنگ، بیمار وطن، در فراق میهن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was homesick for my mother's cooking.
دلم برای آشپزی مادرم تنگ شده بود.
They soon became homesick and homesickness affected them mentally.
دیری نگذشت که دلتنگ میهن شدند و غربتزدگی آنان را از نظر روانی تحتتأثیر قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «homesick» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/homesick