فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Missing

ˈmɪsɪŋ ˈmɪsɪŋ

گذشته‌ی ساده:

missed

شکل سوم:

missed

سوم‌شخص مفرد:

misses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2

گمشده، گم، مفقود، ناپیدا، سربه‌نیست

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

I never found the missing piece.

هیچ‌وقت قطعه‌ی گمشده را پیدا نکردم.

Missing book is found now.

کتاب مفقود حالا پیدا شده.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد missing

  1. adjective gone, absent
    Synonyms:
    absent away lacking short wanting disappeared lost not present removed misplaced mislaid AWOL left behind left out nowhere to be found astray unaccounted for omitted
    Antonyms:
    present here found

لغات هم‌خانواده missing

  • adjective
    missing

ارجاع به لغت missing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «missing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/missing

لغات نزدیک missing

پیشنهاد بهبود معانی