مفقود، ناپدید، گمشده (شخص)
The police launched an investigation to find the missing man.
پلیس برای پیدا کردن مرد مفقود، تحقیقات را آغاز کرد.
Two hikers went missing after the storm in the mountains.
دو کوهنورد، پساز طوفان در کوهستان گم شدند.
گمشده، مفقود، ناپیدا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I never found the missing piece.
هیچوقت قطعهی گمشده را پیدا نکردم.
Missing book is found now.
کتاب مفقود حالا پیدا شده.
مفقودالاثر، مفقود (در جنگ)
The unit reported two soldiers missing, with no confirmation of their deaths.
یگان گزارش داد که دو سرباز مفقود شدهاند و مرگ آنها تأیید نشده است.
Several military vehicles are still missing after the heavy fighting.
چندین خودروی نظامی پساز درگیریهای شدید، همچنان مفقود هستند.
نوجوان گمشده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «missing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/missing