آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ شهریور ۱۴۰۴

    Here

    hɪr hɪə

    معنی here | جمله با here

    adverb A1

    اینجا

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    Put the book here.

    کتاب را اینجا بگذارید.

    Fill the glass up to here.

    لیوان را تا اینجا پرکن.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He is not here.

    او اینجا نیست.

    Why has God brought us here?

    چرا خداوند ما را به این جهان آورده است؟

    come here

    بیا (بیایید) اینجا

    adverb A2

    این، این هم (برای معرفی کسی یا چیزی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Here is the book you were looking for!

    این کتابی است که دنبالش می‌گشتی!

    And here is my mother!

    و این هم مادرم!

    adverb A2

    برای بیان رسیدن، شروع شدن یا آمدن چیزی

    Here comes the taxi!

    تاکسی داره میاد!

    Here we are!

    بالأخره رسیدیم!

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Here the teacher entered.

    در این هنگام معلم وارد شد.

    Now I am going to dive too, here goes!

    حالا من هم شیرجه می‌روم، هرچه بادا باد!

    adverb A1

    این، اینجا (برای اشاره به کسی یا چیزی که نزدیک است)

    John here is a good man.

    این جان مرد خوبی است.

    This note here explains everything.

    این یادداشت اینجا همه‌چیز را توضیح می‌دهد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    this here man

    (کاربرد محلی) این مرد حی و حاضر

    adverb B2

    الان، حالا، اینجا

    Here, we have to decide whether to continue or not.

    الان باید تصمیم بگیریم که ادامه بدهیم یا نه.

    From here, things get more complicated.

    از اینجا به بعد، اوضاع پیچیده‌تر می‌شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Here, that's enough!

    حالا دیگه بس کن!

    adverb A2

    بیا، بگیر، بفرمایید (هنگام دادن چیزی به کسی)

    Here you are, sir. your receipt and change.

    بفرمایید آقا. رسید و باقیمانده‌ی پولتان.

    Here you go. the book you asked for.

    بفرما. اینم اون کتابی که خواستی.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Here, don't cry!

    بیا، گریه نکن!

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد here

    1. adverb in this place
      Synonyms:
      present available on hand on-the-spot on this spot within reach attending on board on deck hither hereabouts hitherto in this direction
      Antonyms:
      there

    Collocations

    from here on

    از این پس، از حالا به بعد، از اینجا به بعد

    Idioms

    here and there

    این‌جا و آن‌جا، در گوشه‌وکنار، در جاهای مختلف، در جای‌جای

    here goes!

    (هنگام آغاز به کار ناخوشایند یا دشوار یا ترسناک به کار می‌رود) هر چه بادا باد!

    neither here nor there

    نامربوط (به مطلب مورد بحث)، بی‌اهمیت، غیرحیاتی

    نه اینجا و نه آنجا

    the here and now

    این مکان و زمان، حالا، اکنون، زمان حال

    the buck stops here

    من مصدر کار و مسئول تصمیم‌گیری هستم.

    Idioms بیشتر

    here and now

    همین‌جا و در همین لحظه، در همین زمان و مکان، اینجا و اکنون، درحال‌حاضر

    سوال‌های رایج here

    معنی here به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «here» در زبان فارسی به «اینجا» ترجمه می‌شود.

    «اینجا» یکی از پرکاربردترین قیدهای مکان در زبان انگلیسی است که به موقعیت یا محلی که گوینده در آن قرار دارد اشاره می‌کند. این واژه ساده به نظر می‌رسد، اما نقش مهمی در برقراری ارتباط روزمره دارد، زیرا به کمک آن می‌توان موقعیت‌ها، اشیا، یا حتی وضعیت‌های ذهنی را مشخص کرد. استفاده از «here» معمولاً با اشاره یا تأکید همراه است تا شنونده یا خواننده بهتر متوجه منظور شود.

    در سطح معنایی، «here» بیانگر نزدیکی و حضور است. وقتی فردی می‌گوید «I am here»، در واقع اعلام می‌کند که در مکان حاضر حضور دارد. این حضور می‌تواند فیزیکی باشد، مانند بودن در یک اتاق، یا حتی مجازی و انتزاعی، مثل حضور در یک جلسه آنلاین یا مشارکت در یک بحث. همین ویژگی باعث می‌شود «here» کلمه‌ای انعطاف‌پذیر با کاربردهای متنوع باشد.

    از منظر زبان‌شناسی، «here» نه‌تنها موقعیت مکانی را نشان می‌دهد، بلکه در بافت‌های مختلف بار معنایی متفاوتی نیز پیدا می‌کند. برای مثال، وقتی کسی می‌گوید «Here you are»، این عبارت بیشتر برای ارائه یا دادن چیزی به کار می‌رود تا صرفاً نشان دادن مکان. در واقع، «here» می‌تواند پلی بین زبان گفتاری و عمل اجتماعی باشد، چون تنها نقش زبانی ندارد بلکه نوعی رفتار اجتماعی را نیز بازنمایی می‌کند.

    در ادبیات و نوشتار رسمی، «here» گاه نماد حضور ذهنی و تأکید بر لحظه‌ی اکنون است. نویسندگان یا شاعران ممکن است از آن برای برقراری حس نزدیکی با خواننده استفاده کنند، مثل اینکه او را مستقیماً به لحظه و مکان متن بیاورند. این کاربرد باعث می‌شود که «here» علاوه بر معنای ساده‌ی مکانی، بار عاطفی و فلسفی نیز پیدا کند.

    «here» واژه‌ای است که با وجود کوتاه بودن، نقشی محوری در زبان ایفا می‌کند. این کلمه می‌تواند مکان فیزیکی، حضور ذهنی، یا حتی مشارکت اجتماعی را نشان دهد و از همین رو یادگیری و درک عمیق آن برای زبان‌آموزان اهمیت دارد.

    ارجاع به لغت here

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «here» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/here

    لغات نزدیک here

    • - herding
    • - herdsman
    • - here
    • - here and now
    • - here and there
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.