اینجا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
Put the book here.
کتاب را اینجا بگذارید.
Fill the glass up to here.
لیوان را تا اینجا پرکن.
He is not here.
او اینجا نیست.
Why has God brought us here?
چرا خداوند ما را به این جهان آورده است؟
come here
بیا (بیایید) اینجا
این، این هم (برای معرفی کسی یا چیزی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Here is the book you were looking for!
این کتابی است که دنبالش میگشتی!
And here is my mother!
و این هم مادرم!
برای بیان رسیدن، شروع شدن یا آمدن چیزی
Here comes the taxi!
تاکسی داره میاد!
Here we are!
بالأخره رسیدیم!
Here the teacher entered.
در این هنگام معلم وارد شد.
Now I am going to dive too, here goes!
حالا من هم شیرجه میروم، هرچه بادا باد!
این، اینجا (برای اشاره به کسی یا چیزی که نزدیک است)
John here is a good man.
این جان مرد خوبی است.
This note here explains everything.
این یادداشت اینجا همهچیز را توضیح میدهد.
this here man
(کاربرد محلی) این مرد حی و حاضر
الان، حالا، اینجا
Here, we have to decide whether to continue or not.
الان باید تصمیم بگیریم که ادامه بدهیم یا نه.
From here, things get more complicated.
از اینجا به بعد، اوضاع پیچیدهتر میشود.
Here, that's enough!
حالا دیگه بس کن!
بیا، بگیر، بفرمایید (هنگام دادن چیزی به کسی)
Here you are, sir. your receipt and change.
بفرمایید آقا. رسید و باقیماندهی پولتان.
Here you go. the book you asked for.
بفرما. اینم اون کتابی که خواستی.
Here, don't cry!
بیا، گریه نکن!
از این پس، از حالا به بعد، از اینجا به بعد
اینجا و آنجا، در گوشهوکنار، در جاهای مختلف، در جایجای
(هنگام آغاز به کار ناخوشایند یا دشوار یا ترسناک به کار میرود) هر چه بادا باد!
این مکان و زمان، حالا، اکنون، زمان حال
من مصدر کار و مسئول تصمیمگیری هستم.
همینجا و در همین لحظه، در همین زمان و مکان، اینجا و اکنون، درحالحاضر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «here» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/here