Drippy

ˈdrɪpi ˈdrɪpi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
بارانی، هوای گرفته، کسل‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- A drippy faucet.
- شیری که چکه می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drippy

  1. adjective affectedly or extravagantly emotional
    Synonyms:
    sentimental mushy soft romantic maudlin soppy tear-jerking bathetic gushy slushy soupy gooey sappy mawkish schmaltzy schmalzy sloppy hokey sobby kitschy
  1. adjective wet with light rain
    Synonyms:
    drizzly

ارجاع به لغت drippy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drippy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drippy

لغات نزدیک drippy

پیشنهاد بهبود معانی