با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Soupy

American: ˈsuːpi British: ˈsuːpi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شبیه آبگوشت، آبکی
- a soupy fog
- مه غلیظ و مرطوب
- soupy weather
- هوای گرم و مرطوب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد soupy

  1. adjective Affectedly or extravagantly emotional
    Synonyms: bathetic, maudlin, mawkish, drippy, sentimental, mushy, slushy, schmaltzy, soppy, gushy, romantic, sobby, soft, kitschy, gooey, hokey, sloppy, sappy, tear-jerking, schmalzy

ارجاع به لغت soupy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «soupy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/soupy

لغات نزدیک soupy

پیشنهاد بهبود معانی