امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Soppy

ˈsɑːpi ˈsɒpi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خیس، مرطوب، خیلی خیس و لغزنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- soppy weather
- هوای بارانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد soppy

  1. adjective Very wet
    Synonyms:
    sodden wet drenched soaked drippy drizzling soggy saturated damp muggy sopping watery rainy
  1. adjective Sentimental
    Synonyms:
    schmaltzy maudlin mushy romantic bathetic mawkish drippy sentimental gushy slushy soupy sobby soft gooey hokey sloppy sappy kitschy tear-jerking schmalzy

ارجاع به لغت soppy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «soppy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/soppy

لغات نزدیک soppy

پیشنهاد بهبود معانی