آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Soggy

ˈsɑːɡi ˈsɒɡi

معنی soggy | جمله با soggy

adjective

خیس، تر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

soggy clothes

جامه‌های خیس

The air in the basement was soggy and foul.

هوای سرداب نمناک و بد‌بو بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

This cake is soggy.

این کیک خمیر‌مانند است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد soggy

ارجاع به لغت soggy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «soggy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/soggy

لغات نزدیک soggy

پیشنهاد بهبود معانی