امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pasty

ˈpæsti ˈpeɪsti ˈpæsti ˈpeɪsti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pasties
  • صفت تفضیلی:

    pastier
  • صفت عالی:

    pastiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی پای (معمولاً متشکل از گوشت، سبزیجات، پنیر و غیره) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a cheese-and-onion pasty
- پای پیاز و پنیر
- Cornish pasty
- پای کورنیش (=نام نوعی غذا در انگلستان)
adjective
(صورت یا پوست) رنگ‌پریده، رنگ‌ورورفته
- He's an unattractive man with long greasy hair and pasty skin.
- او مردی زشت با موهای چرب بلند و پوست رنگ‌ورورفته است.
- a pasty face
- صورت رنگ‌پریده
adjective
خمیری، خمیر‌مانند، چسب‌مانند، دارای خاصیت چسبندگی
- The mixture has a pasty consistency.
- این مخلوط دارای قوام خمیری است.
- a pasty cookie
- شیرینی خمیری
noun plural countable
چسب نیپل، پوشش چسبی پستان (یکی از جفت وصله‌های چسبی‌ای که برای پوشاندن نوک پستان رقاص‌های لخت‌شو پوشیده می‌شود)
- The dancer removed her pasties and showed her boobs.
- رقاص چسب نیپلش را کَند و سینه‌هایش را نشان داد.
- The dancer wears panties.
- رقاص وصله‌های چسبی را [به پستان‌هایش] می‌چسباند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pasty

  1. adjective sticky
    Synonyms:
    adhesive doughy gelatinous gluelike gluey glutinous gooey mucilaginous starchy
    Antonyms:
    smooth unsticky
  1. adjective pale
    Synonyms:
    anemic ashen bloodless dull pallid sallow sickly unhealthy wan waxen
    Antonyms:
    blushing flushed healthy vivid

سوال‌های رایج pasty

معنی pasty به فارسی چی میشه؟

واژه "pasty" در زبان انگلیسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است که در ادامه به بررسی آن‌ها و توضیح نکات جالب مرتبط با این واژه می‌پردازیم.

معانی واژه "pasty"

الف) غذایی:

یکی از معانی اصلی "pasty" به نوعی خوراکی اشاره دارد که معمولاً از خمیری تهیه می‌شود و درون آن با مواد مختلف پر می‌شود. این نوع خوراکی اغلب به عنوان یک غذای سنتی در بریتانیا شناخته می‌شود. پاستی معمولاً شامل گوشت، سیب‌زمینی و سبزیجات است و در یک خمیر ضخیم قرار می‌گیرد. پاستی‌ها معمولاً در فر پخته می‌شوند و می‌توانند به عنوان وعده اصلی یا میان‌وعده مصرف شوند.

ب) توصیف ظاهری:

pasty همچنین به معنای "رنگ‌پریده" یا "زرد و بی‌روح" نیز به کار می‌رود. این واژه برای توصیف افرادی استفاده می‌شود که به دلیل بیماری یا خستگی، رنگ صورتشان تغییر کرده است. به‌عنوان مثال، می‌توان گفت "او به خاطر بیماری خیلی pasty به نظر می‌رسد."

نکات جالب درباره pasty

الف) تاریخچه:

پاستی‌ها به قرن‌ها پیش برمی‌گردند و به عنوان یک غذای قابل حمل برای کارگران و معدنچیان در زمان‌های قدیم تهیه می‌شدند. این غذا به دلیل اینکه می‌توانست به راحتی حمل و نقل شود و مدت طولانی‌تری تازه بماند، بسیار محبوب بود.

ب) انواع مختلف:

در فرهنگ‌های مختلف، انواع متفاوتی از پاستی وجود دارد. به‌عنوان مثال، پاستی کورنیش (Cornish pasty) یکی از معروف‌ترین نوع‌هاست که به طور خاص به شهرستان کورنوال در بریتانیا تعلق دارد. همچنین، در دیگر کشورها نیز می‌توان انواع دیگری از پاستی‌ها را مشاهده کرد که با مواد محلی تهیه می‌شوند.

ج) طرز تهیه:

طرز تهیه پاستی بسیار ساده است و می‌توان با خمیر آماده یا خانگی آن را تهیه کرد. برای تهیه خمیر، معمولاً آرد، کره و آب استفاده می‌شود. سپس مواد داخلی که می‌تواند شامل گوشت، سبزیجات و ادویه‌جات باشد، به خمیر اضافه می‌شود و در نهایت در فر پخته می‌شود.

د) پاستی در فرهنگ معاصر:

در دنیای مدرن، پاستی‌ها به عنوان یک غذای محبوب در فست‌فودها و رستوران‌ها شناخته می‌شوند و به اشکال مختلفی مانند پاستی‌های گیاهی، پاستی‌های دریایی و حتی پاستی‌های شیرین تهیه می‌شوند.

ارجاع به لغت pasty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pasty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pasty

لغات نزدیک pasty

پیشنهاد بهبود معانی