امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gelatinous

dʒəˈlætlæt̬nəs dʒɪˈlætɪnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
ژلاتینی ،دلمه مانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gelatinous

  1. adjective coagulated
    Synonyms: gluey, glutinous, gummy, jelled, jellied, jelly-like, mucilaginous, pudding, sticky, thick, viscid, viscous
    Antonyms: liquid

ارجاع به لغت gelatinous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gelatinous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gelatinous

لغات نزدیک gelatinous

پیشنهاد بهبود معانی