شکل جمع:
puddingsشکل غیررسمی این لغت در معنای سوم و چهارم: pud
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی پودینگ برنج (دسر محتوی شیرینی، آرد، نان یا برنج و اغلب میوه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
The pudding was a hit at the party.
پودینگ برنج در مهمانی بسیار محبوب بود.
He likes to top his pudding with cinnamon.
او دوست دارد روی پودینگ برنج خود را دارچین بریزد.
انگلیسی آمریکایی غذا و آشپزی پودینگ (دسر محتوی شیر، نشاستهی ذرت، زردهی تخممرغ)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The kids loved the vanilla pudding at the birthday party.
بچهها پودینگ وانیلی جشن تولد را دوست داشتند.
He accidentally spilled his chocolate pudding on the table.
او بهطور تصادفی پودینگ شکلاتی خود را روی میز ریخت.
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی دسر
Everyone eagerly awaited the warm bread pudding.
همه مشتاقانه منتظر دسر نان گرم بودند.
The children eagerly anticipated the pudding served at the party.
بچهها مشتاقانه منتظر دسر مخصوص در مهمانی بودند.
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی پودینگ گوشت
The chef prepared a delicious pudding for dinner.
آشپز یک پودینگ گوشت خوشمزه برای شام آماده کرد.
We enjoyed a savory lamb pudding on a cold winter evening.
در یک عصر سرد زمستانی از پودینگ گوشت خوشطعم لذت بردیم.
the proof of the pudding is in the eating
مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار گوید
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pudding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pudding