امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Custard

    ˈkʌstərd ˈkʌstəd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    custard, کاسترد، کاستارد، شیرخاگین (نوعی دسر یا سس شیرین که از ترکیب شیر، شکر، تخم‌مرغ و نوعی پودر مخصوص درست می‌شود)
    غذا و آشپزی کاسترد، کاستارد، شیرخاگین (نوعی دسر یا سس شیرین که از ترکیب شیر، شکر، تخم‌مرغ و نوعی پودر مخصوص درست می‌شود)
    افعال مربوط به آشپزی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - She poured the warm custard over the apple pie.
    - او کاستارد گرم را روی پای سیب ریخت.
    - Custard can be served hot or cold, depending on personal preference.
    - کاسترد بسته به سلیقه‌ی شخصی می‌تواند به‌صورت سرد یا گرم سرو شود.
    - I prefer a vanilla custard over a chocolate one, but both are delicious.
    - من کاستارد وانیلی را به شکلاتی ترجیح می‌دهم، اما هر دو خوش‌مزه هستند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد custard

    1. noun a sweet sauce made from eggs, milk, and sugar and poured over sweet dishes

    ارجاع به لغت custard

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «custard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/custard

    لغات نزدیک custard

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel