امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Viscid

ˈvɪsɪd ˈvɪsɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
چسبناک، چسبنده، غلیظ و شیره‌مانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- viscid leaves
- برگ‌های چسب‌پوش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد viscid

  1. adjective Having a heavy, gluey quality
    Synonyms:
    viscous glutinous mucilaginous cohesive gluey viscose gummy syrupy pasty sticky

ارجاع به لغت viscid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «viscid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/viscid

لغات نزدیک viscid

پیشنهاد بهبود معانی