Cohesive

koʊˈhiːsɪv kəʊˈhiːsɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more cohesive
  • صفت عالی:

    most cohesive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    چسباننده، چسبناک، منسجم، چسبنده، یکپارچه، هماهنگ، پیوسته
    • - cohesive storytelling techniques
    • - تکنیک‌های داستان‌سرایی منسجم
    • - The team's cohesive strategy allowed them to achieve their goals.
    • - استراتژی هماهنگ تیم به آن‌ها کمک کرد به اهدافشان برسند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت cohesive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cohesive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cohesive

لغات نزدیک cohesive

پیشنهاد بهبود معانی