فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cohesive

koʊˈhiːsɪv kəʊˈhiːsɪv

صفت تفضیلی:

more cohesive

صفت عالی:

most cohesive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal

منسجم، یکپارچه، متحد، چسبنده، هماهنگ، پیوسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

cohesive storytelling techniques

تکنیک‌های داستان‌سرایی منسجم

The team's cohesive strategy allowed them to achieve their goals.

استراتژی هماهنگ تیم به آن‌ها کمک کرد به اهدافشان برسند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cohesive

  1. adjective characterized by or causing cohesion
    Synonyms:
    united working together

ارجاع به لغت cohesive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cohesive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cohesive

لغات نزدیک cohesive

پیشنهاد بهبود معانی