آخرین به‌روزرسانی:

Coherently

koʊˈhɪrntli kəʊˈhɪərntli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور منسجم، به‌طور هماهنگ، به‌طور یکدست

Your essay does not coherently focus or communicate your ideas.

مقاله‌ات به‌طور منسجم رویِ ایده‌هایت تمرکز نمی‌کند.

She was able to coherently address those issues.

او قادر بود به‌طور منسجم به این مسائل بپردازد.

adverb

به‌طور قابل‌فهم، به‌طور قابل درک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

In times of distress, it can be difficult to speak coherently.

در شرایط اضطراری، صحبت کردن به‌طور قابل‌فهم ممکن است دشوار باشد.

He has lost the ability to speak coherently about anything at all.

او توانایی صحبت کردن به‌طور قابل درک در مورد همه‌ی موضوعات را از دست داده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coherently

  1. adverb in a coherent manner
    Antonyms:
    incoherently

لغات هم‌خانواده coherently

  • adverb
    coherently

ارجاع به لغت coherently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coherently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coherently

لغات نزدیک coherently

پیشنهاد بهبود معانی