Cohesion

koʊˈhiːʒn kəʊˈhiːʒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun uncountable
    پیوستگی، چسبندگی، هم‌بستگی، جاذبه مولکولی
    • - Poverty threatens that country's social cohesion.
    • - فقر هم‌بستگی اجتماعی آن کشور را تهدید می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cohesion

  1. noun union
    Synonyms: attachment, adherence, coherence

ارجاع به لغت cohesion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cohesion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cohesion

لغات نزدیک cohesion

پیشنهاد بهبود معانی