فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cohesion

koʊˈhiːʒn kəʊˈhiːʒn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal

پیوستگی، چسبندگی، هم‌بستگی، وحدت، یکپارچگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Poverty threatens that country's social cohesion.

فقر هم‌بستگی اجتماعی آن کشور را تهدید می‌کند.

Cultural diversity should not weaken national cohesion.

تنوع فرهنگی نباید وحدت ملی را تضعیف کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cohesion

  1. noun union
    Synonyms:
    attachment adherence coherence

ارجاع به لغت cohesion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cohesion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cohesion

لغات نزدیک cohesion

پیشنهاد بهبود معانی