۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Waxen

ˈwæksn ˈwæksn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective adverb
مومی، ساخته شده از موم، مومی شکل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- waxen tapers
- شمع‌های مومی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد waxen

  1. adjective lacking color
    Synonyms:
    pale white colorless ashy ashen pallid pasty wan sickly bloodless livid cadaverous ghostly unhealthy whitish sallow blanched waxy waxlike wax-covered lurid
    Antonyms:
    healthy ruddy robust

ارجاع به لغت waxen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waxen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/waxen

لغات نزدیک waxen

پیشنهاد بهبود معانی