صفت تفضیلی:
more robustصفت عالی:
most robustقوی هیکل، تنومند، ستبر، هیکلدار
robust faith
ایمان قوی
a robust man
یک مرد تنومند
خشن، زمخت، زننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a robust joke
یک شوخی زننده
a robust story
داستانی زننده
(کار و غیره) سخت، مستلزم قوت جسمی، شاق، دشوار
robust work
کار سخت
robust game
بازی دشوار
خوش طعم و قوی
robust wine
شراب خوشطعم و قوی
a robust cheese
پنیری خوشطعم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «robust» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/robust