گذشتهی ساده:
thrivedشکل سوم:
thrivedسومشخص مفرد:
thrivesپررونق، شکوفا، رو به رشد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a thriving business
تجارت پررونق
the country's thriving oil industry
صنعت شکوفای روغن کشور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thriving» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thriving