آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ شهریور ۱۴۰۴

    Languishing

    American: ˈlæŋɡwɪʃɪŋ British: ˈlæŋɡwɪʃɪŋ

    معنی languishing | جمله با languishing

    adjective

    پژمرده، بی‌نشاط، رنجور، ضعیف، علیل، زار، خمود

    adjective

    مداوم، پایا، کند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    languishing illness

    بیماری طولانی

    adjective

    حسرت‌آمیز، عشق‌آمیز، پر‌سوز‌و‌گداز

    They exchanged languishing glances.

    آنان نگاه‌های عاشقانه‌ای رد و بدل کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد languishing

    1. adjective weak
      Synonyms:
      dull sluggish droopy
    1. verb have a desire for something or someone who is not present
      Synonyms:
      desiring yearning aching hungering pining withering
      Antonyms:
      growing improving flourishing strengthening thriving
    1. adjective pensive
      Synonyms:
      melancholy longing pining
    1. verb lose vigor, health, or flesh, as through grief
      Synonyms:
      weakening failing declining deteriorating degenerating ailing suffering diminishing wasting fading flagging waning sinking drooping withering wilting pining lingering stagnating fainting wallowing

    سوال‌های رایج languishing

    معنی languishing به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی languishing در زبان فارسی به «در حالت رخوت و بی‌انگیزگی بودن» یا «زجر کشیدن در سکون» ترجمه می‌شود.

    Languishing حالتی روانی و احساسی است که فرد در آن احساس می‌کند نه شاد است و نه کاملاً ناراحت، بلکه در نوعی سکون و رخوت قرار دارد. این حالت اغلب با کمبود انگیزه، کاهش انرژی و حس بی‌فعل بودن همراه است. کسی که در این وضعیت است ممکن است به‌نظر برسد که زندگی‌اش ایستا شده و از جریان عادی زندگی فاصله گرفته است، بدون آنکه بتواند تغییر یا بهبود ملموسی ایجاد کند.

    این مفهوم اغلب در روانشناسی مدرن مورد بررسی قرار می‌گیرد، به‌ویژه زمانی که افراد پس از تجربه‌ی استرس یا فشار طولانی‌مدت، مانند شرایط کاری یا زندگی پرمشغله، حس می‌کنند که در وضعیت «میان شادی و غم» گیر کرده‌اند. لنگویشینگ به‌نوعی نشان‌دهنده‌ی فقدان احساس رضایت یا انگیزه است، حتی اگر زندگی بیرونی فرد نسبتاً پایدار و بدون مشکل باشد.

    یکی از ویژگی‌های مهم لنگویشینگ، کمبود هدف یا حس بی‌معنایی در فعالیت‌های روزمره است. فرد ممکن است روزها را پشت سر بگذارد، کارهای معمولی را انجام دهد، اما هیچ اشتیاق یا انگیزه‌ی واقعی برای انجام آن‌ها نداشته باشد. این حالت می‌تواند به‌تدریج بر کیفیت زندگی و سلامت روان تأثیر بگذارد و احساس خستگی مزمن، کاهش تمرکز و بی‌حالی را افزایش دهد.

    در مواجهه با لنگویشینگ، اقدامات کوچک می‌توانند تفاوت قابل توجهی ایجاد کنند. پرداختن به فعالیت‌های خلاقانه، ورزش منظم، برقراری ارتباط با دوستان و عزیزان و ایجاد روتین‌های تازه در زندگی روزمره می‌تواند به خروج از این حالت کمک کند. این وضعیت نیازمند صبر و توجه به خود است، زیرا برخلاف افسردگی شدید، ممکن است خود فرد به ظاهر مشکلی نداشته باشد، اما در عمق احساس کمبود انگیزه و لذت می‌کند.

    languishing یک هشدار نرم برای مراقبت از خود و توجه به سلامت روان است. شناخت این حالت و تلاش برای ایجاد تغییرات کوچک اما معنادار در زندگی می‌تواند فرد را از حس رخوت و بی‌انگیزگی نجات دهد و دوباره حس حرکت، پیشرفت و رضایت را در زندگی بازگرداند.

    ارجاع به لغت languishing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «languishing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/languishing

    لغات نزدیک languishing

    • - languid
    • - languish
    • - languishing
    • - languor
    • - languorous
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.