جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Diminishing

dəˈmɪnɪʃɪŋ dəˈmɪnɪʃɪŋ

گذشته‌ی ساده:

diminished

شکل سوم:

diminished

سوم‌شخص مفرد:

diminishes

صفت تفضیلی:

more diminishing

صفت عالی:

most diminishing

معنی

نزولی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diminishing

verb lessen the authority, dignity, or reputation of

Synonyms:

decreasing reducing lessening lowering abating fading moderating alleviating shrinking waning subsiding minimizing detracting diluting easing dwindling tapering receding contracting depleting curtailing narrowing abridging sinking eroding declining withering extenuating draining belittling petering cheapening condensing subtracting rebating derogating

Antonyms:

praising flattering complimenting

verb decrease in size, extent, or range

Synonyms:

reducing decreasing lessening falling abbreviating

Antonyms:

increasing growing enlarging extending expanding lengthening developing prolonging

verb to make smaller or less; reduce or lessen.

Synonyms:

decreasing

ارجاع به لغت diminishing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «diminishing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diminishing

لغات نزدیک diminishing

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!