گذشتهی ساده:
lengthenedشکل سوم:
lengthenedسومشخص مفرد:
lengthensممتد، ادامهدار، درازشده، کشدادهشده، پیوسته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As the day turned into evening, the lengthening shadows stretched across the yard.
وقتی که روز به غروب تبدیل شد، سایههای ممتد در حیاط گسترده شد.
The lengthening list of tasks was overwhelming, but she managed to complete them all.
فهرست ادامهدار وظایف بسیار زیاد بود، اما او موفق شد همهی آنها را به انجام برساند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lengthening» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lengthening