حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Rolling
ˈroʊlɪŋ
ˈrəʊlɪŋ
گذشتهی ساده:
rolledشکل سوم:
rolledسومشخص مفرد:
rollsمعنی rolling | جمله با rolling
adjective
adverb
غلتنده، غلتان، گردنده، برگردنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a rolling stone gathers no moss
آدم فعال خمود نمیشود./ شمشیری که مرتب به کار میرود، زنگ نمیزند
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rolling
-
verb to move by rotation, or in rotating numbersSynonyms:
-
verb boil vigorouslySynonyms:rumbling grumbling booming thundering resounding echoing reverberating seething ruffling cannonading growling
-
verb sell something to or obtain something from by energetic and especially underhanded activity
-
verb occur in soft rounded shapesAntonyms:
-
verb to smooth with a roller
-
verb arrange or or coil aroundSynonyms:Antonyms:stretching spreading flattening
-
verb move along on or as if on wheels or a wheeled vehicle
-
verb rock, swayAntonyms:stabilizing steadying
-
noun propelling something on wheelsSynonyms:
-
adjective uttered with a trillSynonyms:trilled reverberating resounding voluble undulating undulate undulant rotating rolled lurching convoluted convolute involuted hilly circumrotary
لغات همخانواده rolling
-
adjectiverolling
سوالهای رایج rolling
گذشتهی ساده rolling چی میشه؟
گذشتهی ساده rolling در زبان انگلیسی rolled است.
شکل سوم rolling چی میشه؟
شکل سوم rolling در زبان انگلیسی rolled است.
سومشخص مفرد rolling چی میشه؟
سومشخص مفرد rolling در زبان انگلیسی rolls است.
ارجاع به لغت rolling
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «rolling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rolling
لغات نزدیک rolling
- - rollick
- - rollicking
- - rolling
- - rolling hitch
- - rolling mill
