جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

Wrapping

ˈræpɪŋ ˈræpɪŋ

معنی و نمونه‌جمله

لفاف، بارپیچ، قنداق، کاغذ بسته‌بندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

paper wrapping for gift boxes

لفاف کاغذی برای جعبه‌های هدیه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrapping

noun the material in which something is wrapped.

Synonyms:

wrapper wrap swathe

verb to cover and tie (something), as with paper and string

Synonyms:

packaging

verb arrange or fold as a cover or protection

Synonyms:

covering enveloping sheltering clothing enfolding investing shrouding swathing swaddling rolling

Antonyms:

uncovering unwrapping unsheathing

verb enclose or enfold completely with or as if with a covering

Synonyms:

covering clothing hiding enclosing enveloping surrounding cloaking masking concealing draping blanketing enfolding investing binding packaging shrouding bandaging winding rolling folding encircling muffling veiling coiling camouflaging swaddling swathing enshrouding furling twining

ارجاع به لغت wrapping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «wrapping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wrapping

لغات نزدیک wrapping

- wrapped up in
- wrapper
- wrapping
- wrapping paper
- wrapt

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!