گذشتهی ساده:
flowedشکل سوم:
flowedسومشخص مفرد:
flowsصفت تفضیلی:
more flowingصفت عالی:
most flowingجاری، روان، موجدار، مواج
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a flowing river
رودی جاری
flowing handwriting
دستخطی روان
I remember her as a young girl with flowing black hair.
او را به یاد دارم که دختر جوانی بود با موهای سیاه مواج.
long, flowing robes
رداهای بلند مواج
رودخانهی خروشان
پر از نعمت و وفور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flowing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flowing