فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Undulate

ˈʌndjʊleɪt ˈʌndjəleɪt

گذشته‌ی ساده:

undulated

شکل سوم:

undulated

سوم‌شخص مفرد:

undulates

وجه وصفی حال:

undulating

صفت تفضیلی:

more undulate

صفت عالی:

most undulate

معنی و نمونه‌جمله

adjective adverb

موج‌دار کردن، تموج داشتن، موج‌دار بودن، نوسان داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the breeze and the undulating surface of the lake

نسیم و سطح مواج دریاچه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undulate

  1. verb rise and fall
    Synonyms:
    rise swing roll wave swell surge oscillate heave ripple flow wobble billow

ارجاع به لغت undulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/undulate

لغات نزدیک undulate

پیشنهاد بهبود معانی