گذشتهی ساده:
undulatedشکل سوم:
undulatedسومشخص مفرد:
undulatesوجه وصفی حال:
undulatingصفت تفضیلی:
more undulateصفت عالی:
most undulateموجدار کردن، تموج داشتن، موجدار بودن، نوسان داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the breeze and the undulating surface of the lake
نسیم و سطح مواج دریاچه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «undulate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/undulate