امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wobble

ˈwɑːbl ˈwɒbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wobbled
  • شکل سوم:

    wobbled
  • سوم‌شخص مفرد:

    wobbles
  • وجه وصفی حال:

    wobbling
  • شکل جمع:

    wobbles

توضیحات

همچنین می‌توان از wabble به‌ جای wobble استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive verb - transitive
(در چرخ) لنگ بودن، جنبیدن، تلوتلو خوردن، وول خوردن، مردد بودن، مثل لرزانک تکان خوردن، لنگی چرخ،لق بودن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Ducks went wobbling by along the shore.
- اردک‌ها لمبر‌خوران در راستای کرانه حرکت می‌کردند.
- The chair's legs wobble.
- پایه‌های صندلی لق هستند.
- I was so scared my legs were wobbling.
- آن‌قدر ترسیده بودم که پاهایم می‌لرزیدند.
- Don't wobble the table; I am trying to write.
- میز را تکان نده؛ دارم سعی می‌کنم چیز بنویسم.
- His voice wobbled.
- صدایش مرتعش بود.
- Jelly wobbles.
- لرزانک (ژله) می‌لرزد.
- The bicycle's wheel wobbles.
- چرخ دوچرخه لنگی دارد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wobble

  1. verb stagger, quake
    Synonyms:
    shake tremble sway waver stumble falter reel rock lurch totter teeter quiver oscillate vibrate wiggle shimmy swing roll weave careen vacillate seesaw be unsteady flounder

ارجاع به لغت wobble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wobble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wobble

لغات نزدیک wobble

پیشنهاد بهبود معانی